جمهوری اسلامی ایران اکنون در قطعه تاریخی خاصی قرار دارد که باید برای اسلام ناب تولید معرفت و قدرت بکنیم.
اول بايد ببينيم چه نيروهايي مي خواهيم تربيت كنيم
ژاپن و 16 خصوصيت دانش آموزان موفق و ما و حرم برعكس
لذا آقاي دكتر احمدي نژاد در تحول ساختاري« سازمان مديريت و برنامه ريزي» آن را به دو معاونت تقسيم كرد: يكي
«معاونت راهبردي» و ديگري « معاونت مديريت توسعه منابع انساني ». مديريت توسعه منابع انساني، به تناسب، در استان ها معاونتي جديد به نام « معاونت منابع انساني» ايجاد كرد. بنابراین، اگر بخواهيم مديريت تحول را بشناسيم و به سمت دولت اسلامي و آرمان ها پيش برويم؛ منابع انساني مطلوب حرف اول را مي زند.
اگر مي بينيم بعضي از تجربه ها مثل تجربه ي حزب الله لبنان يا هشت سال دفاع مقدس به عنوان تجربه اي موفق متبلور مي شود؛ باید دانست که اين گونه موفقيت ها مولود نيروسازي و تربيت نيروست. ضمن این که اساساً پيروزي انقلاب اسلامي در سال 57 مولود پنج دهه نيروسازي است و يك امر تصادفي نيست
. نيروي انساني مطلوب در اسلام
نيرويي كه بتواند تمدن سازي كند و در حوزه عمل كارگزار دولت اسلامي باشد لاجرم بايد ويژگي هاي ذيل را دارا باشد:
1 . از لحاظ بينش و تفكر باید به خدا، پيغمبر (ص)، بهشت و جهنم، از عمق جان معتقد باشد. موقعي كه می گوید « اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله » پشتوانه اش فكری اصيل خواهد بود؛ پشتوانه ای که متضمن مطالعه ای عميق باشد؛ به گونه ای که ايمان از آن بجوشد.
2 . تربيت اسلامي داشته باشد. يعني در مقابل شهوت، پول، قدرت و شهرت توان ايستادگي داشته و دست و پا و دل او در کوران حوادث و آزمایش نلغزد و دچار وسوسه نگردد.
3 . بينش اسلامي ـ اجتماعي بالايي داشته باشد. به گونه اي كه بتواند شرايط منطقه و جهان و اسلام را تحليل كند. نه اين كه صرفاً از طریق مطبوعات مسائل را تحلیل کند، بلکه بايد رأساً از قوای فكری برخودار بوده، تا معادلات را بشناسد.
4 . متخصص باشد.
5 . قدرت مديريت و رهبری داشته باشد تا بتواند مجموعه ای را پشت سر خط خود به حرکت و تحول رهنمون گردد.
اين نيروها در دانشگاه ها و در محیط های علمی و در کنار افراد خودی بايد شناسايي شوند؛ دربارة آنها كار شود تا انگيزه ها پالايش شود. البته این امر، كار سختي است
البته به جز موارد فوق، ویژگی های زیر نیز در محیط های علمی و دانشگاهی قابل تأمل و اثربخش خواهد بود:
1 – ايمان راسخ :
مطالعه و تفکر يكي از راه هاي رسيدن به ايمان راسخ است. تشكيل هسته هاي مطالعاتي که براي تقويت ايمان باید همگانی شود.
2 – جهاد:
نيروي مطلوب در اين مقطع نيروي جهادي است، جهاد كلمه اي مظلوم، مقدس، مهم و تأثيرگزار است. جهاد از « جَهد» يا « جُهد» گرفته شده و به معني تلاش و كوشش پيگير است. چند نکته در كلمه ي جهاد وجود دارد:
الف) تلاش مستمر: با توجه به شعار روزهای اول انقلاب یعنی: « روزها كوشم و شب نخوابم / پاس مي دارم از انقلابم». جهاد يعني تلاش شبانه روزي. يك جهاد گر واقعي متوقف نيست. بلکه چون دلسوز است پویا و متحرک است. هميشه برنامه دارد. دنبال تحقق اهدافي است. جهاد "بذل الطاقه و الوسع لاعتلاء كلمه الله". يعني تلاش و كوشش پيگير و مستمر براي سربلندي اسلام و كلمه الله، نه برای سر بلندي خود.
ب ) اخلاص: جهاد البته مقید و مشروط است: « في سبيل الله» يعني براي خدا بوده و جانب قدرت شخصي را نگیرد. نه اين كه من محور باشم؛ اسلام بايد محور و پيروز نهایی باشد. نتیجه این که كار براي خدا هم شكست ندارد.
ج ) فداكاري : يعني نيروي جهادي حاضر است مجروح، مفقود، و شهید شود؛ حتي حيثيتش بر باد برود؛ اما اسلام سربلند شود. در فرهنگ و سنت ما به چنین فردی مجاهد اطلاق می شود.
3 – اصلاح گري :
نيروي مطلوب اسلامي، نیرویی مصلح خواهد بود. به گونه ای که هر جا نقطه ضعف و يا نقصي وجود داشته باشد در مقابل نقص ها مي ايستد. فكر مي كند و به دنبال برنامه ای است تا اين نقص ها را به نقاط مثبت مبدل كند.
4 – تحول گرايي :
يك نيروي انساني مطلوب، بايد به گونه اي باشد كه اگر جایی به او سپرده شد، براساس
آرمان ها و نقاط مطلوب اسلام بتواند در آن محيط كوچك يا بزرگ، تحول مثبت ايجاد كند. بدین معنا که يعني آن محيط را از حالت ايستا به حالت پويا تبديل نموده و تغییر دهد.
5 – اهل امر به معروف و نهي از منكر بودن:
نيروي مطلوب اسلامي نیرویی است که خواستار تحقق نيكي ها و زایل شدن بدی های در جامعه است و براي آن برنامه ريزي مي كند. معروف و منكر دايره ي وسيعي دارد، يكي از اهداف نهضت ابا عبدالله الحسین(ع) همين امر به معروف و نهي از منكر است.
6 – مشتاق و داوطلب بودن
نيروي مطلوب اسلامي در اين مقطع ، مشتاقانه، آگاهانه ، داوطلبانه، با انگيزه مقدس و براساس برنامه اي مشخص، كارها را پيش مي برد. نيروي مطلوب انساني و اسلامي نيروي بخشنامه اي نيست؛ نيروي حقوق بگير و مزد بگير رایج و متعارف نيست. نه اينكه حقوق نگيرد و يا به بخشنامه عمل نكند؛ بلکه به پروژه اش به عنوان كار و كاسبي نگاه نمي كند. زیرا معتقد است که زندگی خواهد گذشت اما مهم انجام تکلیف است.
7 – تكليف گرايي ( وظيفه گرا بودن):
نيروي مطلوب اسلامي نمي گويد « چه قدر به من حقوق مي دهند؟ جايگاه و موقعيت اجتماعی ام چگونه مي شود؟» بلكه بر آن است که تا چه میزانی مي تواند تحول ايجاد كند؟ مهم این است که او چقدر خواهد توانست براي اسلام مفيد باشد؟ دنبال كار، شغل، موقعيت، جايگاه نيست؛ به فكر اسلام عزيز است. دنيا گرا نيست؛ آخرت گراست.
طی سی سال از پیروزی انقلاب نيروهاي متدین، مخلص، متدین، مخلص و مقدس و خوب ايران اسلامي، موجبات حفظ و حراست مملكت شده اند. در جبهه ها اينگونه بوده اند. دنبال پست، جاه، مقام و اين چيزهای رایج مادی نبودند؛ بلکه دنبال جهاد، شهادت و تحقق و پيشرفت اسلام بودند. امروز نیز تداوم راه جبهه در همين است. اما در سنگر حكومت و خدمت. الگوي چنين نيروهايي رهبر ماست. رهبر ما چنين ويژگي هايي دارد.
نظرات شما عزیزان: