:آيا در آفرينش عالم، (استمرار و بقا) و ( برآورده ساختن نياز هاي موجودات) واسطه اي است؟ ( براساس دلاي
:آيا در آفرينش عالم، (استمرار و بقا) و ( برآورده ساختن نياز هاي موجودات) واسطه اي است؟ ( براساس دلاي


پرسش:آيا در آفرينش عالم، (استمرار و بقا) و ( برآورده ساختن نياز هاي موجودات) واسطه اي است؟ ( براساس دلايل قرآني و حديث جواب دهيد). ضمنا بحث بر سر امکان اين امر نيست، بحث در وقوعش است که آيا چنين امري به وقوع رسيده است؟ خواهش مي کنم خيلي کامل جواب دهيد.

پاسخ:

1ـ طبق شواهد قرآنی و روائی و براهین قاطع عقلی و ذوق اهل تألّه ، خداوند متعال تنها مفیض و خالق و مدبّر موجودات بوده منزّه از داشتن هر گونه شریکی در این امور می باشد.

دلائل نقلی این ادّعا :

« وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير ــــ و حكومت آسمانها و زمين، از آن خداست؛ و خدا بر همه چيز تواناست‏ » (آل‏عمران :  189)

« إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَسيباً ـــ خداوند حساب همه چيز را دارد. » ( النساء :  86)

« وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير ـــ اگر خداوند زيانى به تو برساند، هيچ كس جز او نمى‏تواند آن را برطرف سازد ؛ و اگر خيرى به تو رساند، او بر همه چيز تواناست.» ‏( الأنعام :  17)

« وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ ــــ او كسى است كه از آسمان، آبى نازل كرد، و به وسيله آن، گياهان گوناگون رويانديم. » ‏( الأنعام :  99)

« بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم‏ ــــ  او پديد آورنده آسمانها و زمين است؛ چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد؟! حال آنكه همسرى نداشته ، و همه چيز را آفريده؛ و او به همه چيز داناست. » (الأنعام :  101)

« ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكيل‏ ـــــ اين است پروردگار شما ، هيچ معبودى جز او نيست؛ آفريدگار همه چيز است؛ او را بپرستيد و او نگهبان و مدبّر همه موجودات است‏. » (الأنعام :  102)

« قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغي‏ رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‏ء ـــــ بگو: «آيا غير خدا، پروردگارى را بطلبم، در حالى كه او پروردگار همه چيز است؟ » ( الأنعام :  164)

« إِنَّ رَبِّي عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفيظٌ  ــــ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چيز است‏. » (هود :  57)

« قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ  ــــــ  بگو: «چه كسى پروردگار آسمانها و زمين است؟» بگو: «اللَّه!» (سپس) بگو: «آيا اوليا(و خدايانى) غير از او براى خود برگزيده‏ايد كه(حتّى) مالك سود و زيان خود نيستند(تا چه رسد به شما؟!)» بگو: «آيا نابينا و بينا يكسانند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟! آيا آنها همتايانى براى خدا قرار دادند بخاطر اينكه آنان همانند خدا آفرينشى داشتند، و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا خالق همه چيز است؛ و اوست يكتا و پيروز! » (الرعد:16)

« قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏  ــــ گفت: «پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه ی آفرينش او بوده داده؛ سپس هدايت كرده است. » (طه :  50)

« الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِي الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْديرا ـــــ خداوندى كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست، و فرزندى براى خود انتخاب نكرد، و همتايى در حكومت و مالكيّت ندارد، و همه چيز را آفريد، و به دقّت اندازه‏گيرى نمود.» (الفرقان :  2)

 

از این آیات شریفه به وضوح تمام استفاده می شود که خالقیّت و تدبیر و حفظ و هدایت و امثال این امور تنها و تنها برای خداوند قادر مطلق است و خداوند در این امور از داشتن یار و یاوری منزّه است.

 

ــ دلیل عقلی توحید مفیض و خالق و مدبّر

مقدمه نخست: خدا در نگاه حکما یعنی واجب الوجود ؛ و واجب الوجود یعنی وجود محض و خالص و صرف که خود عین موجودیّت بوده از داشتن علّت فاعلی ( علّت وجود بخش ) مستغنی است ؛ چرا که وجود دادن به وجود بی معنی است.

مقدمه دوم: غیر خدا ، همه ماهیّاتند که نسبتشان به وجود و عدم یکسان بوده در ذات خود نه اقتضای وجود دارند نه اقتضای عدم ؛ لذا انسان بودن ، درخت بوده ، فرشته بوده و ... ، نه مساوی با وجود داشتن هستند و نه مساوی با معدوم بودن ؛ چه اگر مساوی با موجودیّت بودند همواره باید موجود می بودند و فرض عدم برایشان محال می شد ؛ و اگر مساوی با معدومیّت بودند همواره باید ممتنع الوجود می بودند و فرض وجود برایشان محال می شد. پس غیر واجب الوجود (وجود محض) در ذات خود نسبتشان به وجود و عدم یکسان است و تا وجود به آنها افاضه نگردد موجود نمی شوند.

مقدمه سوم: و چون جز واجب الوجود ، وجود دیگری نیست ، لذا غیر او کسی نیست که بتواند به ممکنات افاضه ی وجود کند. 

نتیجه: پس تنها واجب الوجود است که می تواند افاضه وجود نماید ؛ و البته تدبیر و تقدیر و حفظ و هدایت و امثال این امور نیز در حقیقت از سنخ افاضه ی وجودند ؛ لذا در این امور نیز حضرت وجود واجبی را شریکی نیست.

 

2ـ طبق آنچه گذشت معلوم گشت که واسطه به معنای موجودی که در امر افاضه ی وجود شریک خدا باشد ــ چه در عرض خدا و چه در طول خدا ــ نه تنها وجود ندارد بلکه محال است که وجود داشته باشد. امّا حقیقت دیگری در عالم خلقت موجود است که آن را نیز از باب ضیق تعبیر ، واسطه در فیض می گویند ؛ لکن آن حقیقت متعالی ، تفاوت ذاتی با پندار غیرحکما متألّه در باب وسائط فیض دارد. در پندار غیر اهل وحدت و کلاس متوسّط حکمت ــ یعنی حکمت مشاء ــ ، خدا علّت العلل و برخی موجودات دیگر مانند انوار مقدّسه ی اهل بیت (ع) و ملائک مدبّر ، علل میانی فرض می شوند که آنها را اصطلاحاً علل طولی می نامند ؛ امّا از نگاه اهل وحدت ، خدا علّت العلل نیست ، بلکه تنها مفیض و علّت هستی بخش تک تک موجودات می باشد. آنچه دیگران آن را علل طولی می نامند از نظر اینان صرفاً تنزّلات و ظهورات فیض واحد و گسترده ی خداوندی است ؛ یعنی خداوند متعال تنها و تنها یک اراده ی ازلی نموده و تنها یک فیض از او صادر گشته «وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ » ؛ و هر چه در عالم خلقت است همگی ظهورات گوناگون همان یک فیض ازلی و ابدی می باشند ؛ لکن خود همین فیض واحد ، در ذات خود دارای مراتبی است که در آن ، هر مرتبه ای ظهور مرتبه ی بالاتر از خود و ظاهر در مرتبه ی بعد از خود است ؛ لذا مراتب طولی آن فیض یگانه ظهور و بطون یک فیض اند و نسبت خداوند مفیض به تمام آن مراتب همواره یکسان بوده منزّه از قرب و بُعد است. بنا بر این در نگاه اهل وحدت ، بین خدا و خلق او که همگی ظهورات گوناگون یگانه فیض گسترده ی او می باشند واسطه ای در کار نیست لکن بین مراتب بالای این فیض و مراتب پایین آن مراتبی وجود دارند که از آنها نیز به تسامح و از باب ضیق لفظ ، تعبیر به واسطه ی فیض می شود و حال آنها مراتب فیض اند نه واسطه ی فیض.

بنا بر این ، انوار قدسی انسانهای کامل و ملائک مقرّب جبروت و فرشتگان ملکوت که در زبان اهل دیانت از آنها به وسائط فیض و مدبّرات امر و علل طولی یاد می شود ، در حقیقت واسطه ی بین بالاترین مرتبه ی فیض ، که آن را فیض اقدس گویند ، و مراتب پایین فیض ، که دنیا و ما فیها هستند ، می باشند ؛ نه واسطه ی بین خدا و مخلوقات (مراتب فیض). لذا با اینکه در قرآن کریم از این وسائط و مراتب میانی به کرّات یاد شده ولی خداوند متعال هیچگاه آنها را واسطه ی بین خود و خلق نخوانده و همواره از خالقیّت و فیض گستری بی واسطه ی خود سخن گفته است. پس اگر موجودات عالم ، که همگی ظهورات گوناگون یک فیض اند ، نسبت به همدیگر سنجیده شوند برخی در طول برخی دیگرند ؛ و در اینجاست که سخن از واسطه به میان می آید که آیاتی چون آیه پنج نازعات و نود هفت نساء و شصت و یک انعام ناظر به این نگاه می باشند « فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً ــــ و آنها كه امور را تدبير مى‏كنند. » ، «  إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَة ـــــ كسانى كه فرشتگان ، روح آنها را گرفتند. » و « إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا ــــ تا زمانى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد؛ (در اين موقع،) فرستادگان ما جان او را مى‏گيرند.». ولی اگر کلّ پیکر عالم خلقت را ، که یک حقیقت شخصی است به نام فیض الهی ، در نظر بگیریم ، دیگر سخنی از واسطه در کار نیست ؛ لذا در این نگاه ، همه ی عالم به یک فیض موجود شده و به همان فیض ، حفظ و تدبیر می شود. « قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ ـــ  بگو: «چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى‏دهد؟ يا چه كسى مالك(و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه كسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى‏آورد؟ و چه كسى تدبير امر مى‏كند؟» به زودى(در پاسخ) مى‏گويند: «خدا» ، بگو: «پس چرا تقوا پيشه نمى‏كنيد؟! » (يونس:31) و « يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّون‏ ــــ  امر را از آسمان به سوى زمين تدبير مى‏كند ؛ سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مى‏شمريد به سوى او بالا مى‏رود.» (السجدة:5) ؛ یعنی او هستی را چنین ساخته که بالا و پایین دارد و اراده نموده که امور از بالا به پایین تدبیر گردند.

 

  

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : سه شنبه 23 خرداد 1391
زمان : 18:59


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.