جریان پرسش: اگر خدا قبل از تولد انسان تمام زندگي او را مي داند و زندگي او را مشخص کرده پس چگونه به عنوان مثال با مهندسی ژنتيکي (مرد يا زن بودن انسان را تغيير مي دهند يا انسان دچار بيماري مي شود با وجود خدا) لطفا بيشتر توضيح دهيد.
پاسخ:
1ـ این ادّعا که مرد یا زن بودن کسی را با روشهای ژنتیکی تغییر می دهند ، ادّعایی است بی دلیل. اگر منظور حضرت عالی مواردی است که مثلاً مردی را جرّاحی نموده و تبدیل به زن می کنند ، باید توجّه داشته باشیم که این گونه مردها ، در حقیقت زن هستند و تنها در ظاهر اعضاء جنسی مردانه دارند. لذا پزشکان با دانستن این امر ، از طریق جرّاحی پلاستیک اعضاء زائد را برداشته شخص را به جنسیّت واقعی خود بر می گردانند. در مردان به ظاهر زن نیز همین کار با پیوند اعضاء مورد نیاز قابل انجام می باشد. امّا اگر منظورتان تغییر جنسیّت در دوران نطفگی است ، باز باید توجّه نمود که دانشمندان جنسیّت شخص را عوض نمی کنند ؛ بلکه کاری می کنند که از میلیونها اسپرمی که در نطفه ی مرد وجود دارد ، اسپرم نر با تخمک زن لقاح نماید.
البته مورد دیگری نیز وجود دارد که شاید منظور نظر حضرت عالی باشد. و آن مورد این است که متخصّصین ژنتیک در کروموزمهای یک اسپرم یا تخمک یا نطفه ی حاصل از لقاح آن دو دست برده و تغییراتی در ژنهای آنها انجام می دهند که نتیجاً منجر به تغییراتی در جنین حاصله از آنها می شود. امّا باید توجّه داشت که در این روش اساساً به جای یک موجود که می توانست پدید آید ، موجود دیگری پدید می آید ؛ و تبدیلی در کار نیست. این مساله نظیر این است که مثلاً فلان زن به جای آنکه با فلان مرد ازدواج کند ، با مرد دیگری ازدواج می کند. روشن است آن فرزندانی که از ازدواج این زن با مرد اوّل ممکن بود حاصل شوند ، از ازدواج او با مرد دوم حاصل نمی شود. در چنین تغییرات ژنتیکی نیز علل طبیعی شیء جابجا می شود و در نتیجه معلول دیگری حاصل می گردد.
2ـ علم خداوند متعال از ازل بر تمام امور تعلّق گرفته و از جمله ی آن امور یکی هم خود تغییر و تحوّل می باشد. لذا حتّی تغییراتی هم که بشر انجام می دهد ، در علم خدا موجود می باشد. یعنی خداوند متعال از ازل عالم است که فلان چیز در فلان زمان و توسّط فلان عامل دچار تغییر خواهد شد. لذا یقیناً چنین حادثه ای رخ می دهد ؛ چون محال است چیزی در علم ازلی خدا باشد و تحقّق نیابد. حتّی افعال اختیاری انسانها نیز در عین اختیاری بودن و به وصف اختیار برای خدا معلوم می باشند. یعنی خداوند متعال از ازل می داند که فلان شخص در فلان زمان ، فلان کار را به اختیار خویش انجام خواهد. پس یقیناً آن شخص ، آن کار را در همان زمان مقرّر با اختیار خویش انجام می دهد. به تعبیر ساده تر چون انسان در علم خدا مختار است ، پس محال است که به اختیار خود عمل نکند. به همین نحو چون هر تغییری در علم خدا موجود بوده ، پس محال است که آن تغییر رخ ندهد. همچنین هر تغییری که به دست بشر داده می شود توسّط قوانین علمی حاکم بر جهان است ؛ یعنی انسان صرفاً زمینه را فراهم می کند تا قوانین خلقت کار خود را انجام دهند ؛ مانند کشاورزی که زمین را شخم زده و دانه را در آن می پاشد ؛ امّا رویاندن کار خداست. و این قوانین حاکم بر هستی نیز چیزی جز ظهور اراده ی تکوینی خدا نیستند.لذا خداوند متعال فرمود: « نََحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ (57) أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ (58) أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ (59) نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ (60) عَلى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ في ما لا تَعْلَمُونَ (61) وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ (62) أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ (63) أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (64) لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ (65) إِنَّا لَمُغْرَمُونَ (66) بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (67) أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذي تَشْرَبُونَ (68) أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ (69) لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ (70) أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتي تُورُونَ (71) أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ (72) نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوينَ (73) فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيمِ ـــــــــــــــــــ ماييم كه شما را آفريدهايم، پس چرا تصديق نمىكنيد؟ (57) آيا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مىريزيد ديدهايد؟ (58) آيا شما آن را خلق مىكنيد يا ما آفرينندهايم؟ (59) ماييم كه ميان شما مرگ را مقدّر كردهايم و بر ما سبقت نتوانيد جست (60) [و مىتوانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمىدانيد پديدار گردانيم. (61) و قطعاً پديدار شدنِ نخستين خود را شناختيد پس چرا سَرِ عبرت گرفتن نداريد؟ (62) آيا آنچه را كِشت مىكنيد، ملاحظه كردهايد؟ (63) آيا شما آن را می رویانید ، يا ماييم كه زراعت مىكنيم؟ (64) اگر بخواهيم قطعاً خاشاكش مىگردانيم، پس در افسوس [و تعجّب] مىافتيد. (65) [و مىگوييد:] «واقعاً ما زيان زدهايم، (66) بلكه ما محروم شدگانيم.» (67) آيا آبى را كه مىنوشيد ديدهايد؟ (68) آيا شما آن را از [دلِ] ابرِ سپيد فرود آوردهايد، يا ما فرودآورندهايم؟ (69) اگر بخواهيم آن را تلخ مىگردانيم، پس چرا سپاس نمىداريد؟ (70) آيا آن آتشى را كه برمىافروزيد ملاحظه كردهايد؟ (71) آيا شما [چوبِ] درختِ آن را پديدار كردهايد، يا ما پديدآورندهايم؟ (72) ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار دادهايم. (73) پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى. » (سوره واقعه)
در تمام این امور که در آیات شریفه یاد شدند ، و در تمام کارهایی که بشر انجام می دهد ، آنکه فاعل حقیقی است خداوند متعال می باشد و بشر تنها زمینه را فراهم می کند تا قوانین تکوینی حاکم بر جهان ، که ظهور اراده ی ازلی خدا هستند ، در آنچه بشر اختیار کرده به کار افتند. و این است معنی اختیار ؛ یعنی خداوند اراده نموده که در چهارچوبهای خاصّی ، هر چه انسان اختیار نمود تحقّق یابد. وقتی نور آفتاب از شیشه ی قرمز داخل اتاق می افتد ، نور اتاق قرمز می شود و وقتی از شیشه ی آبی گذر می کند ، نور اتاق آبی می شود. امّا شیشه تولید نور نمی کند بلکه تنها به نور رنگ می دهد. لذا نور آبی و قرمز هر دو از آفتاب است ولی رنگ آن از شیشه ناشی می شود. وجود دهنده به کارهای انسان نیز تنها خداست ؛ لکن اراده ی خدا از مجرای اختیار انسان به ظهور می رسد. برای مثال وقتی کسی دروغ می گوید ، تولید صوت کار خداست ؛ همچنین وقتی کسی راست می گوید ، باز تولید کننده ی صوت خداست ؛ امّا دروغ و راست بودن آن جملات ناشی از اختیار انسان است. لذا همه ی کارهای انسان از حیث وجودی فعل خدا هستند ولی عناوین حقّ و باطل و خیر و شرّ آنها منتسب به انسان و اختیار او می باشد. در تغییراتی هم که انسان طبق قوانین حاکم بر هستی می دهد ، تغییر دهنده ی حقیقی خداست و انسان صرفاً قوانین اراده ی تکوینی خدا را کشف و با اختیار خود آنها را جهت می دهد. یعنی انسان بر سر دو راهی ها و سه راهی ها و ... ، تنها مسیر جریان اراده ی تکوینی خدا را مشخّص می سازد ؛ « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً ـــــ ما راه را به او نشان دادهايم. خواه سپاسگزار باشد يا ناسپاسی ورزد » (الإنسان:3 ) امّا باید دانست که خدا با اینکه به امور تعلّق گرفته به اختیار انسان وجود می دهد ، ولی راضی به هر انتخابی از سوی انسان نیست. لذا دین را فرستاد تا به بشر بفهماند که کدام انتخاب ، اراده ی تکوینی خدا را به نفع او به می اندازد و کدام انتخاب به ضرر او تمام می شود.
نظرات شما عزیزان: