شعر
شعر


پرسش:اين که مي گويند، خدا زيباست يا اينکه زن مظهر جمال خداست يعني چي؟ منظورم اينه که خدا که داراي جسم نيست، پس چرا اين ها رو مي گويند؟

پاسخ:

باید توجّه داشت که زشتی و زیبایی اقسامی دارد که عبارتند از زشتی و زیبایی محسوس ، زشتی و زیبایی خیالی ، زشتی و زیبایی وهمی ، زشتی و زیبایی عقلی و زشتی و زیبایی قلبی. حسن و قبح محسوس همان است که حواسّ انسان آن را ادراک می کند و اکثر مردم  قادر به درک آن هستند. این قسم از حسن و قبح ، پایین ترین و ناپایدارترین قسم زیبایی و زشتی است . گل زیباست ، قیافه ی برخی افراد زیباست امّا اینها چند روزی بیش دوام ندارد. امّا حسن و قبح خیالی ، آن قسم از زیبایی و زشتی است که محسوس نیست ولی قوّه ی خیال انسان ، قادر به ادراک آن و بلکه قادر به ایجاد آن است. مثل زیبایی یک تصویر خیالی ، زیبایی یک آرزوی دنیوی و ... این قسم از حسن و قبح ، چنان قدرتمند است که حتّی می تواند زیبایی و زشتی محسوس را تحت تأثیر قرار داده ، زشت را زیبا و زیبا را زشت جلوه دهد. شیطان نیز از همین ترفند برای فریفتن انسانها سود می جوید. « قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏. ـــــ  (ابلیس) گفت:پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من(نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‏دهم (امور گذارا و کم ارزش را زیبا جلوه می دهم) ، و همگى را گمراه خواهم ساخت.»(الحجر:39) . حسن و قبح وهمی نیز از جهاتی شبیه حسن و قبح خیالی است با این تفاوت که فارغ از صور و اشکال است. مثل زیبایی  یا زشتی محبّت یا بغض حاکم بین دو نفر ، که نه محسوس است و نه خیالی بلکه با قوّه ی وهم ادراک می شود که قویتر از خیال و ضعیفتر از عقل است ؛ لذا آن را اوج خیال و دامنه ی عقل گویند. اینگونه حسن و قبحها هم به شدّت مورد سوء استفاده ی شیاطین قرار می گیرد. چنین بود که برادران یوسف (ع) ، محبّت حضرت یعقوب نسبت به یوسف را زشت و دشمنی خود با یوسف را نیک پنداشته اقدام به قتل او کردند. « إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى‏ أَبينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفي‏ ضَلالٍ مُبين‏. ـــــ هنگامى كه(برادران) گفتند:«يوسف و برادرش‏ (بنيامين‏) نزد پدر، از ما محبوبترند؛ در حالى كه ما گروه نيرومندى هستيم! مسلّماً پدر ما، در گمراهى آشكارى است.» (يوسف:8) اینها در حالی پدر خود را گمراه می انگاشتند که آن حضرت ، پیامبر خدا و معصوم بود. لذا توطئه کرده یوسف را به چاه انداختند « وَ جاؤُ عَلى‏ قَميصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ . ـــــــــ و پيراهن او را با خونى دروغين(آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند؛ (حضرت یعقوب) گفت: بلکه نفس  شما اين امر را برايتان زیبا جلوه داد. پس بر من باد صبر زیبا ؛ و در برابر آنچه مى‏گوييد، از خداوند يارى مى‏طلبم.» (يوسف:18).

قسم دیگر حسن و قبح ، حسن و قبح عقلی است که ادراک کننده ی آن قوّه ی عقل است. مثل زیبایی یک رابطه ی ریاضی یا زیبایی یک قاعده ی فلسفی یا زیبایی یک اعتقاد مبتنی بر برهان عقلی که متأسفانه اکثر مردم به خاطر ضعف عقل و نداشتن تعقّل از ادراک اینگونه از حسن و قبحها بی بهره اند. اکثر مردم نسبت به زیبایی ها و زشتی های عقلی ، مثل افراد نابینا یا کم بینا هستند نسبت به زیبایی و زشتی های محسوس. از اینروست که خداوند متعال می فرماید:« ... وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ. ــ و اکثرشان تعقّل نمی کنند. » (المائدة:103) امّا برترین و بالاترین زیبایی ها ، زیبایی قلبی است که مخصوص اولیای الهی و عارفان حقیقی است. اینها عالم را سراسر ظهور اسماء خدا می بینند و ذرّه ای کجی و زشتی در عالم مشاهده نمی کنند و تمام هستی را ظهور جمال بی مثال حضرت حق جمیل می یابند. لذا سعدی گفت:« به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست ـــــ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.» عارف دیگری گفته است:« جهان چون چشم و خطّ و خال و ابروست ـــــ که هر چیزی به جای خویش نیکوست.»

در نظر چنین انسانهایی ، حتّی زشت ترین موجودات ــ در نظر افراد عادی ــ نیز در جایگاه وجودی خویش زیباست ؛ و زشتی ظاهری و حسّی او عین زیبایی است ؛ چنان که اگر او به ظاهر زشت نبود ، عالم زیبا نبود. لذا گفته اند:« ابرو اگر راست بودی ، کج بودی.» یعنی همانگونه که زیبایی ابرو به این است که کج باشد ، زیبایی برخی موجودات نیز به این است که به ظاهر زشت باشند. امّا این حقیقت را نه اهل حسّ می فهمند نه اهل خیال و وهم . اهل عقل نیز اگرچه آن را تصدیق می کنند ولی به عمق آن راه نمی برند. تنها اهل دل اند که با چشم خدایی نظر می کنند و تمام به ظاهر زشتها را هم زیبا می بینند. این مقام کسانی چون حضرت زینب ــ سلام الله علیها ــ است که در بطن زشت ترین جنایت تاریخ ، یعنی جنایت یزیدیان در کربلا و در زیر خرد کننده ترین مصیبتها که زبان اکثر مردم را به کفر گویی و اعتراض به قضای الهی می گشاید ، می فرماید: « مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا ـــ من جز زیبا ندیدم.»(اللهوف ،ص160) ؛ یعنی من در کربلا خدای جمیل را مشاهده نمودم که با اسم جمیل خود ظهور نموده بود. در چنین فضای ادراکی است که گفته می شود: خداوند هر کس را در بهترين شکل و بهترين حالت ممکنه اش خلق کرده است و همه را در زيبايي مطلق خودش آفريده است ؛ لکن جمال الهی در برخی موجودات مثل زنان ظهور بیشتری یافته است ؛ کما اینکه جلال او نیز در مردان بیشتر تجلّی کرده است.

پس خدا زیباست ، امّا نه به زیبایی حسّی یا خیالی یا وهمی ، بلکه به زیبایی عقلی و بلکه بالاتر به زیبایی قبلی. « ذعلب يمانى از علی (ع) پرسيد: ای امير مؤمنان آيا پروردگار خود را ديده‏اى؟ حضرت پاسخ دادند: آيا چيزى را كه نبينم مى‏پرستم؟ ذعلب یمانی گفت:چگونه او را مى‏بينى؟ امام فرمودند: چشمها هرگز او را آشكار نمى‏بينند، امّا دلها با ايمان درست او را در مى‏يابند. خدا به همه چيز نزديک است نه آن كه به اشياء چسبيده باشد، از همه چيز دور است نه آن كه از آنها بيگانه باشد ؛ گوينده است نه با انديشه و فكر ؛ اراده كننده است نه از روى آرزو و خواهش ؛ سازنده است نه با دست و پا ؛ لطافت دارد نه آن كه پوشيده و مخفى باشد ؛ بزرگ است نه با ستمكارى ؛ بيناست نه با حواس ظاهرى ؛ مهربان است نه با نازک دلى ؛ سرها و چهره‏ها در برابر عظمت او به خاک افتاده ، و دلها از ترس او بى‏قرارند. » (نهج البلاغه ، خطبه179)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391
زمان : 17:47


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.